گروه فرهنگي مشرق- تصدق وجود نازنينت شوم
نميدانيد مرقومه محترمه مبارک که به دستم رسيد چه حالي شدم. عهد و عيال خواب بودند. رفتم در گوشه مبال، درب را از داخل مغلوقه کرده به زار زار گريه نمودم. قربان قد و بالايتان بروم. قريب بود مرغ روح از کالبد ناچيزم پرواز کند. آخر چرا اينقدر ناغافل؟ پيش از اين، از يک دو روز مانده به نزول اجلال، در ياهوچت اِخبار ميفرموديد، مهيا ميشديم. فکر تحمل چاکر را هم بفرماييد. از سه هفته پيش که فرموده کرديد فعلاً مکتوب مرقوم نکنم، الي يومنا هذا خبري نداشتيم از شما. مرقومهتان که به دستم رسيد بوييده بوسيده توتياي ديدگان کردم. عهد و عيال که بيدار شدند مجتمعاً خوانده شاديها کرديم. قربان خاکپايتان، اين سه هفته کجا بوده چه ميکرديد؟ دو خط بنويسيد شکرها داريم.
فيالحال که اينها را مينويسم از فرط جوع و عطش قريبالموتم. گرماي تموز و روزه ماه مبارک به حدي اثر ميکند در اين جسم نحيف ما، که از ظهر که ميگذرد يکوري ميافتم در اتاق و منتظر که کي داخل در وقت افطار ميشويم. الان زبانم خشک و ديدگان عنقريب است از حدقه فوران کند و دستم به کيبورد خشک شده و ج و چ و خ را مستمراً اشتباه ميزنم. خدا مرقومه را به خير کند.
از اخبارات مملکت، قابل عرض اينکه انجمن ايرانيهاي فيالحال در خارجه، که مجتمع شده بودند در طهران، موجب بلوا شده و اين ايام هرکس ميرسد از روي ناداني داد و فرياد کرده که اين چه بساط بوده و پول مملکت صرف شد به چي که يک جمع متمول از اکناف عالم مجتمع شوند با ايادي و اذناب که ما پيشتر ايراني بوديم و قصد خدمت به مملکت داريم و چند صباح نعمات مملکت را از خوردني و نوشيدني و غيره هدر کنند و بعد بروند دومرتبه در خارجه و به ريش ما خنده کنند. مهندس ميرزا اسفنديار مشايي مازني هم که گويا باني خير انجمن بوده، دوباره سه باره در غيبت صغرا رفته و بياناتي نمينمايد تا اينها بفهمند ايرانيت اهميت دارد بر چيزهاي ديگر.
چه بگويم از اينهمه کافرنعمتي. شرع مقدس هم اينهمه در باب تأليف قلوب اهميت داده، به حدي که جايز است از زکات مؤمنين بدهند براي اين، آنوقت يک عده نمکنشناس جنجال کنند. معلوم نميکند با اين رجال تا اين درجه از خدا و از ميهن بيخبر، کار ممکلت آخر به کدام جا برسد، اگر برسد.
اخبار ديگر اينکه ميرزاعليآقاي دايي اردبيلي که مستحضر هستيد چند سال پيش از اين مرقوم کردم برايتان از اعاظم پهلوانان و يک نفر آدم شهير در مملکت است که در فوتبالبازي سري در سرها است و گوي بادي را چنان با کله ضربه ميزند که داخل در دروازه ميشود و در جهان پهلوان نبوده که به قدر او گوي داخل دروازه کرده باشد. اين ميرزا عليآقا يک چند مدتي خودش اين کار کرده، به طور کلي مال و اموال و دکاکين و کارخانهجات به هم زده، و بعدترها که احوال گذشته، خودش سردسته شده و در دسته فوتبال مملکتي رئيس بوده و از فرط شکست ديدن مفتضح شده از سردستگي منفصل، حالا آمده که پول مرا بدهيد و با اداره فوتبال داخل در مرافعه شده که چرا نميدهيد و کار بالا گرفته، از يمين و يسار صدا بلند است.
آدم با هزار زحمت و خونابه بيتالمال درست کند، بدهد دست اينها که گوي را داخل در دروازه بکنند. باز اگر اجنبي باشد، حرفي. که بگويند مهمان است و اکرام ضيف در شرع مقدس آمده و تأليف قلوب هم که عرض شد. منتها از جوانان وطن آدم کي متوقع است اينطور به جان پول مملکت بيفتند؟ اين چه رسم است در مملکت؟ تعصب و حميت در جوانان مرده و انسانيت کجا رفته خدا ميداند. همين پيرارسالها که تازه عريضه عرض ميکردم به حضور، خاطر مبارک هست که پهلوانان مملکت با چه غيرت و حميت کله به گوي ميزندند و مملکت کره جنوبيه را که از کُبَراي فوتبالبازي است، چنان سولاخسولاخ نموده که لُنگِ پاره و شيرِ سماور کمينه جواب آن بوده. حالا اينطور ميکنند و اينطور اسير و عبير دنياي دون شده که خاک سياه بر سرشان.
ديگر اينکه وکلاي دارالشورا طرح بردهاند در صحن علن، محض خاطر از براي حمايت از خانواده، از قبيل اينکه صيغه متعه لازم است ضبط در دفاتر شود يا خير، و به قاعده چندين يوم کاري منازعه درگرفته به حدي که در باب امورات پلتيکي و هستهاي اينقدر منازعه نشده. معلوم گرديده براي وکلاي ملت، صيانت از حصن خانواده و اخفاي صِيَغ موقته از اهم امور هم مهمتر بوده. علاوه بر اين قضيه، از باب اجازه ضعيفه اول براي اخذ ضعيفه ثانيه هم منازعات در پيش است. اگر بشود اينطور که اجازه ضعيفه اول اشتراط نداشته باشد، نانها در روغن رفته، رجال مملکت صفاها خواهند نمود. شما که فدايتان گردم تارک دنيا شده، گرد اجناس لطيفه را خيط کشيده، ماها را خدا نگه دارد براي اجناس لطيف. البته مزاح کردم، به جد نگيريد، از ما هم آب در اين باب گرم نميشود.
به جز اينها، ملالي متصور نيست جز ناديدن سرورمان که شما باشيد. اجاره دو ماه گذشته اراضي و دکاکين را گرفته در بانک ريخته رسيد قامبيوتري اخذ نموده، در جوف نامه مندرج است. آقا کمالآقا سليماني مستأجر مغازه مخبرالدوله هفته ماضيه در خيابان به توسط اتومبيل تلف شد. در خط ويژه ميرفته که اتوبوس بيآرتي بيچاره را از عقب له نموده، پريشب مجلس هفتش بود. آقازادهاش سينا خان که در بلد اصفهان علم اغذيه تعليم ديده و ليسانس دارد همين را، بناست دکان را ادامه دهد و اجاره به قرار خود باقي است.
ما را باخبر بنماييد از احوال خود. اگر جواب مرقومه برسد، زياده مباهات خواهم نمود. عيال سلام گرم دارد. نامه به توسط آقاي آقا جمال آقا پيشتازاً ارسال خدمت مي شود. از اقرباست.
چاکر درگاه
برزو
کد خبر 5536
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۸:۰۲
- ۰ نظر
- چاپ
ديگر اينکه وکلاي دارالشورا طرح بردهاند در صحن علن، از قبيل اينکه صيغه متعه لازم است ضبط در دفاتر شود يا خير، و به قاعده چندين يوم کاري منازعه درگرفته به حدي که در باب امورات پلتيکي و هستهاي اينقدر منازعه نشده. معلوم گرديده براي وکلاي ملت، صيانت از حصن